[vc_row][vc_column][vc_column_text]خاص و منحصربهفرد بودن هر رایحهای هم میتواند از روی بطری جذاب و متفاوت آن عطر، نمایان باشد و هم از روی ترکیب نتهای اصلی که طراح و برند مربوطه برای آن عطر در نظر گرفته است. درواقع، درست مانند طراحی خارجی خودروها که هر شرکت برای محصول تازهوارد خود در نظر میگیرد تا بتواند نقطه یا نقاط تمایز آن را از دیگر رقبا نشان دهد، رایحههای خوشبو نیز میتوانند با طراحی خاص بطریهایشان و همچنین ترکیب آکوردهای بهکاررفته در آنها، بازتعریف شوند.
برند موسوم به کرولینا هررا (Carolina Herrera) نیز میتواند اکنون و پس از گذشت سالها از عمر خود و به دست آوردن تجربه در این زمینه، نام خود را در میان بهترین و شناختهشدهترین برندهای حوزه عطر و ادکلن و مُد ببیند.
تاریخچه برند کرولینا هررا
خانم کرولینا هررا، اصالتاً یک طراح حوزه مد آمریکایی بوده که در کشور ونزوئلا به دنیا آمده است. خانم هررا درواقع به خاطر تلاش و کلاس کاری خود، شناختهشده است. او قبل از اینکه تبدیل به یک طراح شود، بهعنوان یکی از خوشپوشترین و شیکترین زنان جهان شناخته میشد. درواقع میتوان گفت که طراحی لباسها و پوشاک این طراح خبره و کار بلد، درست مانند رایحههایی که تحت برند خود تولید کرده است، از خاصیت فلسفه گرایانه، کلاسیک بودن و شیک بودن، بهرهمند بوده و هستند.
ماریا کرولینا جوزفینا پاکانینس ای نینو (Maria Carolina Josefina Pacanins y Nino) در تاریخ هشتم ژانویه سال ۱۹۳۹ در کاراکاس، پایتخت ونزوئلا به دنیا آمد. پدر او آقای گوییرمو پاکانینس آسودو (Guillermo Pacanins Acevedo) یک افسر نیروی هوایی و فرماندار سابق کاراکاس بود و مادر کرولینا نیز خانم ماریا کریستینا نینو پاسیوس (Maria Cristina Nini Passios) بود. کرولینا، یکی از چهار دختر در خانوادهای بود که بهعنوان یک نجیبزاده و بازمانده از خاندان سلطنتی، ریشه او به قرن ۱۶ میلادی بازمیگشت.
زندگی خانوادگی دخترک جوان
زمانی که کرولینا یک دختر جوان بود، مادر و مادربزرگ، او را به دنیای مد و پوشاک معرفی کردند. آنها، دختر جوان را با خود به سفرهایشان به شهر زیبای پاریس یعنی جایی که قصد خرید لباس از برندهایی همچون بالنسیاگا (Balenciaga)، لانوین (Lanvin) و دیور (Dior) داشتند، میبردند تا بتوانند او را با این دنیای جذاب و پر جنبوجوش، بیشتر آشنا کرده و شور و اشتیاق را درون کرولینا، به دینای مد و پوشاک، به جوش بیاورند.
خود کرولینا در جملهای میگوید: «چشمان من همیشه عادت به دیدن بهترین و زیباترین محصولات کرده بودند.»
کرولینا و خواهرهای او، در یک محیط و فضای ویژه و مخصوصی بزرگ شدند. خانه آنها یک خانم مدیر داشته و اسباب و اثاثیههایی که در آن و در فضای حیاط و خانه نیز استفادهشده بود، همگی از کالاهای لوکس و گرانقیمت بودند. بههرحال این خانه گرانقیمت، بسیار روی اصول و قوانین بوده و از نظم خاصی بهره میبرد. مادر خانواده، اصرار عجیبی بر روی صحیح انجام دادن کارها داشت و ۴ دختر او که یکی از این دخترها، کارولینا بود، همیشه از سوی مادر خود، دعوت میشدند تا علاوه بر رسیدگی بهظاهر خود، در همهی جنبههای زندگی، پیشرفت داشته باشند.
درواقع از آنها انتظار میرفت که علاوه بر به کار بردن هوش و حواس خود تا سر حد ممکن، نظم و ترتیب خاصی را نیز در زندگیشان داشته باشند. درست در همین خانه و فضای خاص بود که کرولینا یاد گرفت تا یک اسبسوار حرفهای بوده و همچنین، همیشه تمایل بسیار زیاد و عجیبی به یادگیری بیشتر و مطالعه داشت.
او میگوید: «دوران کودکی من، پر از خاطرههای شیرین، هیجانانگیز و فانتزی بوده است. یکی از خاطرات موردعلاقه من، انجام این بازی بود که با خواهرهایم، تمرین پوشیدن لباسهای مختلف را میکردیم. ما در خانه خود، یک خانم مدیر داشتیم که مسئولیت مدیریت مواردی مانند نظم و ترتیب دادن به تئاترها و نمایشنامههایی مانند سیندرلا و سفیدبرفی را نیز بر عهده داشت. درواقع من و خواهرهایم، میتوانستیم در این نمایشنامهها، نقشهایمان را انتخاب کنیم و شروع به بازی کردن کنیم.»
یک آغاز ناموفق
در سن پایین ۱۸ سالگی، کرولینا از طرف پدرومادر خود تشویق شد تا با یک پسر جوان از یک خانواده ثروتمند ونزوئلایی، ازدواج کند. حاصل این ازدواج، دو دختر بود که درنهایت، این وصلت پس از گذشت چند سال، به پایان رسید. کرولینا درواقع اولین فرد در خانوادهشان بود که طلاق گرفت.اکنون او با دو دختر خود، به خانه پدریاش بازگشت و بهصورت مختصر در شهر کاراکاس بهعنوان یک روزنامهنگار حوزه طراحی مد برای امیلیو پوچی (Emilio Pucci)، مشغول فعالیت شد.
در همین زمان فعالیت او بهعنوان روزنامهنگار بود که او با یکی از دوستان دوران کودکی خود، ارتباط دوباره گرفت. این شخص، رینالدو هررا (Reinaldo Herrera) بود که او هم بهعنوان یک شخص از نسل خانوادههای سلطنتی به شمار میرفت. رینالدو، مجری یکی از برنامههای تلویزیونی به نام بوئنوس دیاس (Buenos Dias) به معنای روزبهخیر، بود.
تلفیق عشق و هنر
این برنامه درواقع اخبار صبحگاهی تلویزیونی بود که در شبکه داخلی کشور ونزوئلا پخش میشد. کرولینا و هررا، در سال ۱۹۶۸ با یکدیگر ازدواج کردند. در مراسم عروسی، کرولینا همان لباسی را پوشیده بود که خودش طراحی کرده بود. حاصل این ازدواج نیز دو دختر بود که با دو دختر کرولینا از ازدواج سابق، اکنون آنها ۴ دختربچه داشتند که برای زندگی بهتر به ایالت خانوادگی خود به نام لاوگا (La Vega)، نقلمکان کردند. این خانه بسیار بزرگ با ۶۵ اتاق، در سال ۱۵۹۰ ساختهشده بود و بهعنوان قدیمیترین خانهای شناخته میشود که بهصورت مداوم در نیمکره غربی جهان، مورد سکونت بوده است.
این زوج، درست مانند هر خانواده سلطنتی دیگر، به سفرهای بیشماری میرفتند و در این سفرها، دامنه دوستان و آشنایان خود را گسترش داده و از این طریق، حیطه کاری خود را بزرگ و بزرگتر میکردند. درست در همین سفرها و دیدوبازدیدهای جهانی بود که کرولینا، نام خود را در بین بهترین طراحان بینالمللی، میدید.
در سال ۱۹۸۰، او به همراه خانوادهاش، به شهر نیویورک آمریکا نقلمکان کرد. او اکنون ۴۰ ساله بود و در خود این نیاز را بهصورت مبرم میدید که باید یک کار حرفهایتر را با توجه به سابقه و تجربه درخشان خود، در تجارت و کسبوکار، آغاز کند. دوستان نیویورکی او، ویراستار مجله خانم دیانا وریلند (vreeland) و روزنامهنگار حوزه مد و پوشاک، رودی کرسپی (Rudi Crespi)، او را تشویق میکردند تا بهصورت جدی، وارد طراحی پوشاک و لباس شود. البته شوهر و مادر شوهر کرولینا به خاطر کمبود تجربه او درزمینهٔ بیزینس و تجارت، زیاد مشتاق به این حرکت نبودند؛ اما کرولینا ناامید نشد و برای مسیر اهداف خود، برنامه ذهنیاش را میپروراند.
آغاز یک امپراطوری
اولین کاری که او کرد، آوردن ۲۰ لباس زنانه (ساختهشده توسط طراحان اختصاصی کرولینا در کاراکاس ونزوئلا) به نیویورک بود. او یک رویداد کوچک را در یک آپارتمان که برای مدتی قرض گرفته بود، برگزار کرد و در آن رویداد، تعدادی از دوستان و آشنایان خود را برای بازدید، دعوت کرد. بهزودی، خریدارانی از بهترین فروشگاههای شهر نیویورک، با این رویداد کرولینا آشنا شده و پس از دیدن کارهای او، خواستار این شدند تا تمامی خط تولید کوچک او را از آن خود کنند.
این درست، همان نقطه بزرگ شروع برای کرولینا بودند؛ اما او در آن زمان، هیچ کارخانه، خط تولید یا وسیلهای نداشت که بخواهد یک خط تولید کامل درزمینهٔ مد را داشته باشد. خوشبختانه، او در کاراکاس با یک سرمایهگذار بسیار مهمی بانام آرماندو دو آرماس (Armando de Armas) آشنا شد که درست چند ماه پسازآن، در خیابان هفتم نیویورک، فضای طراحی و اتاق مد خود را به دست آورد. اولین کالکشن او که در سال ۱۹۸۱ و در باشگاه متروپولیشن به نمایش درآمد، نظرات بسیار مثبت و خوشبینانهای را به سمت خود، جذب کرد.
اکنون و در هزاره سوم، برند خانم کرولینا هررا به چنان موفقیت و شهرتی رسیده است که بسیاری از بازیگران مطرح جهان و هالیوود، لباسها خود را از این برند، تهیه میکنند. حتی این برند، لباسهایی را تولید و طراحی کرده است که در فیلمهای Twilight و Breaking Dawn و برای نقش Bella Swan، مورداستفاده قرارگرفتهاند.
رایحه های برند کرولینا هررا
در مورد رایحههای خوشبو و عطرهای تولیدشده توسط برند کرولینا هررا باید گفت که اولین رایحه این شرکت، در سال ۱۹۸۸، رونمایی و عرضه شد. عطری که بیشتر بر پایه رایحه گل یاسمن تشکیلشده بود. نکته جالب اینکه، در طراحی این عطر جذاب مخصوص خانمها، از رایحهای استفاده شد که شاخههای گل آن در دوران کودکی کرولینا، پشت پنجره اتاقش در ونزوئلا، وجود داشتند. این رایحه، در درون خود، آکوردهایی از یاسمن، عنبر و چوب صندل را مشاهده میکند.
در ماه جولای سال ۲۰۱۶، برند هررا، رونمایی از یک رایحه زنانه جدید را خبر داد. عطری که درواقع، میتوانیم آن را بزرگترین رونمایی هررا، پس از گذشت ۱۴ سال بدانیم. این رایحه جذاب که بانام عطر گود گرل (Good Girl) به معنای «دختر خوب» شناخته میشود، توسط مدل آمریکایی، خانم کارلی کلاس (Karlie Kloss) بهعنوآنچهره رونمایی در کمپین تبلیغاتی، معرفی شد.
در قسمت زیر میتوانید دستاوردهای کرولینا هررا را در طول زمان، نظارهگر باشید:
۱۹۹۷: دریافت مدال طلای موسسه اسپانیای ملکه سوفیا
۲۰۰۸: دریافت جایزه دستاورد زندگی توسط مجمع طراحان مد و پوشاک آمریکا
۲۰۰۴: طراح برتر سال در حوزه لباسهای زنانه
۲۰۱۱: دریافت عنوان «مرسدس-بنز، رونمایی میکند»، برای کالکشن سال ۲۰۱۱ او
۲۰۱۲: دریافت جایزه گروه مُد، سوپراستار بینالمللی و جایزه مد و سبک طراحی سال
۲۰۱۴: دریافت جایزه مجمع خیاطهای زن در حوزه زیباییشناسی مُد
خانم هررا در جملهای زیبا میگوید: «من آنچه را که در طول ۲۵ سال گذشته به دست آوردهام، از صمیم قلب دوست دارم. من میتوانم بهخوبی، احساسات خود را در فراز و نشیبهای سختیها و شادمانیها حس کرده و مکان پرواز خود را بهخوبی، مشاهده کنم.»